سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیین جوانمردان


ساعت 7:12 عصر شنبه 87/8/25

مناجات امام رضا (علیه السلام) با خدای رئوف


بارالها!
در پیشگاه تو ایستاده ام،
و دستهایم را به سوى تو بلند کرده ام،
آگاهم که در بندگى ات کوتاهى نموده و در فرمانبرى ات سستى کرده ام،
اگر راه حیا را مى پیمودم از خواستن و دعا کردن مى ترسیدم ...
ولى … پروردگارم
!
آن گاه که شنیدم گناهکاران را به درگاهت فرا مى خوانى ،
و آنان را به بخشش نیکو و ثواب وعده مى دهى ،

...
براى پیروى ندایت آمدم،
و به مهربانى هاى مهربانترین مهربانان پناه آوردم .
و به وسیله پیامبرت که او را بر اهل طاعتت برترى داده، و اجابت و شفاعت را به او بخشیدى ،
و به وسیله برترین زن،
و به فرزندانش، که پیشوایان و جانشینان اویند،
و به تمامى فرشتگانى که به وسیله اینان به تو روى مى کنند، و در شفاعت نزد تو، آنان را که خاصان درگاه تواند، وسیله قرار مى دهند، به تو روى مى آورم .
...
پس بر ایشان درود فرست،
و مرا از دلهره ملاقاتت در امان دار،
و مرا از خاصّان و دوستانت قرار ده،
پیشاپیش، خواسته و سخنم را آنچه سبب ملاقات و دیدن تو مى شود قرار دادم



اگر با این همه، خواسته ام را رد کنى ، امیدهایم به تو به یأس مبدّل مى گردد،
همچون مالکى که از بنده خود گناهانى دیده و او را از درگاهش رانده،
و آقایى که از بنده اش عیوبى دیده و از جوابش سر باز مى زند .
واى بر من اگر رحمت گسترده ات مرا فرانگیرد،
اگر مرا از درگاهت برانى ، پس به درگاه چه کسى روى کنم؟
اما... اگر براى دعایم درهاى قبول را گشوده، و مرا از رساندن به آرزوهایم شادمان گردانى ، چونان مالکى هستى که لطف و بخششى را آغاز کرده، و دوست دارد آن را به انجام رساند؛ و مولایى را مانى که لغزش بنده اش را نادیده انگاشته و به او رحم کرده است .
در این حالت نمى دانم کدام نعمتت را شکرگزارم؟

...
آیا آن هنگام که به فضل و بخششت از من خشنود شده، و گذشته هایم را بر من مى بخشایى ؟
...
یا آن گاه که با آغاز کردن کرم و احسان بر عفو و بخششت مى افزایى ؟




¤ نویسنده: علی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 6:48 عصر شنبه 87/8/25

زندگی نامه

وی فرزند محمد تقی است که در خانواده ای مذهبی د ریکی از روزهای بهاری اردیبهشت 1346 ( مصادف با سوم محرم ) در شهر خون و قیام درخانه ای محقر و کوچک در محله پامنار قم چشم به جهان گشود. دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و درکنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین به فوز شهادت نایل آمد، با صفا وصمیمیت ودر زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان ، سپری کرد . درسال 1352، به مدرسه رفت وکلاس اول تا چهارم ابتدایی را با یک معلم روحانی طی کرد. سال پنجم ابتدایی واول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانواده اش به کرج در دو مدرسه دراین شهر گذراند. درهمین دوران بود که به واسطه حوادث انقلاب، روح وی نیز، مانند میلیون ها جوان و نوجوان دیگر کشور، دچار تحولات عظیمی گردید. شخصیت او با داشتن خانواده ای متدین ومذهبی و شرایط خاص شهر مقدس قم و نیز زمینه مساعد روحی به گونه ای شکل گرفت که سرشار از دین و فرهنگ غنی اسلام بود.

از عوامل مهم دیگر د رشکل گیری شخصیت او ، نوارها واعلامیه های امام بود که قبل از انقلاب به دست او می رسید.

شهید فهمیده ، نوجوانی خوش برخورد، شجاع ، فعال ، کوشا بود که به مطالعه علاقه زیادی داشت و با وجود این که به سن تکلیف نرسیده بود، نماز می خواند و احترام خاصی برای والدینش قایل بود و هرگز به آن ها بی احترامی نمی کرد. شیفته و عاشق امامقدس سره بود و با تمام وجود سعی در اجرای فرامین امامقدس سره داشت . او می گفت :امام هر چه اراده کند، همان را انجام خواهم داد و من تسلیم او هستم .

هنگام ورود اما مقدس سره به ایران به دلیل مصدوم بودن ، موفق به زیارت امامقدس سره نگردید، اما پس از بهبودی دراولین فرصت به شهر مقدس قم رفته و موفق به دیدار شد.

شهید فهمیده ، یکی از هزاران دانش آموز بسیجی کشور است که با نثار خون خود برطراوت و سرخی خون شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی افزود. وی دوران کودکی و نوجوانی خود را در حالی سپری کرد که هر روز آن همراه حادثه ای بود که در شکل گیری شخصیت او موثر واقع می شد. او با سرمایه عظمیی از فهم و درک انقلابی واسلامی به دنبال طوفان حوادث انقلاب، واردجنگ شد و با وجود سن کم ، خود را به خونین شهر قهرمان رسانید و با اقدامی آگاهانه و شجاعانه ، نام خود را در دفتر شهیدان زنده تاریخ ثبت کرد.

این دانش آموز رزمنده بسیجی، با ایمان و بینش عمیق واستوارخود در جنگ با دشمن پیش قدم و با نیل به شهادت ، درس شجاعت ، فداکاری و مقاومت را به همه بسیجیان و امت حزب الله آموخت، امام بزرگوارمان از این نوجوان 13 ساله به عنوان رهبر یا د فرموده و بدین گونه نام و یاد او، منشا حماسه های بزرگ شد و تحول عظیمی در شیوه های دفاع مقدس و نبرد رزمندگان اسلام ایجاد کرد و راه پیروزی وسرافرازی را یکی پس از دیگری، هموار ساخت . امروز شهید فهمیده به حق الگوی شایسته ای برای دانش آموزان بسیجی و جوانان و نوجوانان کشور می باشد و یاد آوری این حماسه می تواند یادآور دوران دفاع مقدس و ارزش های والای آن زمان باشد.

عزیمت به سوی جهاد

فهمیده دوازده ساله بود که حوادث کردستان اتفاق افتاد.او که عشق انقلاب وامامقدس سره را در سر داشت ، خود را به کردستان رساند، ولی به دلیل کمی سن، برادران کمیته او را باز می گردانند و درصدد برمی آیند که در حضور مادرش از او تعهد بگیرند که دیگراز شهرستان کرج خارج نشود. ولی او رضایت نمی دهد و خطاب به آنان می گوید که خودتان را زحمت ندهید. اگر امام بگوید، به هر کجا که باشد، آماده رفتن هستم . من باید به مملکت خدمت کنم و اضافه می کند: من نمی نویسم و اگربنویسم حرفی دروغ زده ام . حتی با تهدید به زندان حاضر نمی شود تعهد بدهد و بالاخره تنها از مادرش امضا می گیرند.

درهمان روزهای نخست جنگ تحمیلی ، محمد حسین تصمیم می گیرد که به جبهه برود وبا متجاوزان بعثی بجنگد . زمزمه رفتن را در خانواده و بین دوستانش می افکند. دریکی از بیمارستان های کرج خود را به یکی از دوستانش که بستری بود، می رساند و با او خداحافظی می کند و از جبهه و جنگ برای او می گوید و تکلیف الهی خود را گوشزد می کند.

یک روزکه به بهانه خرید نان از منزل خارج شده بود ، مبلغ 50 تومان را به دوستش می دهد واز او می خواهد که نان را بخرد و به منزل آن ها ببرد و تصمیم خود را برای رفتن به خوزستان به او می گوید و از وی می خواهد که تا سه روز به خانواده اش خبر ندهد تا مانع رفتن او نشوند وسپس آن ها را مطلع کند . دوست ا و یکی ، دو روز بعد خبر را چنین می دهد که :

من رفتم جبهه نگران من نباشید.

در تهران یکی از پاسداران کمیته متوجه تصمیم او می شده و با وی صحبت و سعی می کند او را از تصمیم خویش منصرف نماید، اما موفق نمی شود . شهید فهمیده که درعزم خود راسخ بود، خود را به شهرهای جنوب کشور می رساند و هرچه تلاش می کند که همراه گروه یا دسته ای که عازم خطوط مقدم جبهه هستند، برود ، موفق نمی شود. تا با گروهی از دانشجویان انقلابی دانشکده افسری برخورد کرده و به نزد فرمانده آنان می رود واز او می خواهد که وی را با خود ببرند. فرمانده امتناع می کند، اما شهید فهمیده ، آن قدر اصرار می کند تا فرمانده را متقاعد می کند که برای یک هفته اورا همراه خود به خرمشهر ببرد. دراین مدت کوتاه هر کاری که پیش می آید حسین پیشقدم شده و استعداد و قابلیت خود را درهمه کارها نشان می دهد. درهمین مدت کوتاه حضور درخرمشهر با دوستی که درآن جا پیدا کرده بود، یعنی محمد رضا شمس ، هر دو مجروح می شوند وآن دو را به بیمارستان منتقل می کنند و علی رغم مخالفت فرمانده آن گروه و با حالت مجروحیت، دوباره به خطوط مقدم در خرمشهر بر می گردد. درحین برخورد با فرمانده و پس از ممانعت وی از حضور درخط مقدم، چشمان حسین پراز اشک شده و با ناراحتی به فرمانده می گوید:

من به شما ثابت می کنم که می توانم به خط بروم ولیاقت آن را دارم.

او برای اثبات لیاقت خود یک با ر به تنها یی به میان عراقی ها رفته ولباس و اسلحه ای از عراقی ها به دست می آورد و در هیئت یک عراقی به نیروهای خودی نزدیک می شود، به طوری که رزمندگان مشاهده می کنند که یک عراقی کوچک به طرف آنان می آید! می خواهند به او شلیک کنند، که یکی از آنان می گوید، صبرکنید با پای خودش بیاید تا اسیرش کنیم . هنگامی که نزدیک می شود، می بینند حسین است که خواسته ثابت کند که می تواند با دست خالی هم با عراقی ها بجنگد و شهامت ولیاقت حضور در خط مقدم را دارد.

مسوول گروه که به توانمندی و توانایی واراده پولادین حسین برای رزم د رجبهه اعتماد واطمینان پیدا می کند، به او اجازه ماندن د رجبهه را می دهد.

کیفیت شهادت

از آن پس او به اتفاق دوست شهیدش محمد رضا شمس ، دریک سنگر قرار داشتند تا درهجوم عراقی ها به خرمشهر محاصره می شوند.

محمد رضا شمس ، دوست و هم سنگر حسین زخمی می شود و حسین با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط می رساند و به سنگر خود بر می گردد و می بیند که تانک ها ی عراقی ( ظاهرا 5 دستگاه ) به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده ودر صدد محاصره آن ها هستند.

حسین درحالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و در د ستش گرفته بود به طرف تانک ها حرکت می کند. تیری به پای او می خورد واز ناحیه پا مجروح می شود. اما زخم گلوله نمی تواند از اراده محکم و عزم پولادین او جلوگیری نماید. بدون هیچ دغدغه و تردیدی تصمیم خود را عملی می کند واز لا به لای امواج تیر که از هر سو به طرف او می آمد، خود را به تانک پیشرو می رساند وآن را منفجر می کند و خود نیز تکه تکه می شود . افراد دشمن گمان می کنند که حمله ای از سوی نیروهای ایرانی صورت گرفته است ، جملگی روحیه خود را می بازند و با سرعت تانک ها را رها کرده و فرار می کنند. در نتیجه ، حلقه محاصره شکسته می شود و نیروهای کمکی هم می رسند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاک سازی می کنند.

فهمیده در بیان رهبری

رهبر معظم انقلاب ، می فرمایند:

زنده نگه داشتن یاد حادثه شهادت دانش آموز بسیجی ، شهید فهمیده از اصالت های دفاع مقدس می باشد .

مقام معظم رهبری د ردیدار با خانواده او در رابطه با فداکاری و شجاعت او فرمودند:

بروز چنین حوادثی که از تربیت صحیح واصالت های خانوادگی است ، صرفا درمحیط های اسلامی جلوه گری و نور افشانی می کند.

فهمیده از نگاه آوینی

سید شهیدان اهل قلم ، حاج مرتضی آوینی ، در قسمتی از برنامه پنجم روایت فتح با نامشهری درآسمان شهادت محمد حسین فهمیده را این گونه زیبا ترسیم می کند:

خرمشهر، از همان آغاز خونین شهر شده بود. خرمشهر، خونین شهر شده بود. آیا طلعت را جز از منظر این آفاق می توا ن نگریست ؟ آنان درغربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیکرهای شان زیر تانک های شیطان تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست . اما... راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا در نمی یابند. گردش خون در رگ های زندگی شیرین است . اما ریختن آن در پای محبوب ، شیرین تر.

... شایستگان آنانند که قلبشان را عشق تا آن جا انباشته است که ترس از مرگ جایی برای ماندن ندارد. شایستگان جاودانانند. حکمرانان جزایر سرسبز اقیانوس بی انتهای نور، که پرتوی از آن همه کهکشان آسمان دوم را روشنی بخشیده است.

خبر شهادت حسین فهمیده

صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامه های خود اعلام می کند که نو جوانی سیزده ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است . امام قدس سره در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر می کنند، جملات معروف خود را پیرامون او می فرمایند:

رهبر ماآن طفل سیزده ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ تر است، با نارنجک ، خود را زیر تانک دشمن انداخت وآن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.

به این ترتیب و با این کلمات ، حسین و فداکاری و شجاعت او جاودانه شد. بقایای پیکر شهید حسین

 فهمیده دربهشت زهرا، قطعه 24، ردیف 44، شماره 11، به خاک سپرده می شود.

 

.


¤ نویسنده: علی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 7:57 عصر چهارشنبه 87/8/15

  واداشتن خانواده به نماز

«و خانواده ات را به نماز فرمان ده و خود بر آن شکیبا باش. ما از تو جویاى روزى نیستیم، ما به تو روزى مى دهیم، و فرجام [ نیک ] براى پرهیزگارى است.»
«و در این کتاب از اسماعیل یاد کن؛ زیرا که او درست وعده و فرستاده اى پیامبر بود. و خاندان خود را به نماز و زکات فرمان مى داد و همواره نزد پروردگارش پسندیده بود.»
«اى پسرک من، نماز برپا دار و به کار پسندیده وادار و از کار ناپسند بازدار و بر آسیبى که بر تو وارد آمده است شکیبا باش. این [ حاکى ] از عزمِ در امور است.»
«پروردگارا، من [ یکى از ] فرزندانم را در درّه اى بى کشت، نزد خانه محترم تو، سکونت دادم، پروردگارا، تا نماز به پا دارند، پس دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان گرایش ده و آنان را از محصولات [ مورد نیازشان ] روزى ده، باشد که سپاسگزارى کنند.»


1 ـ امام علىّ علیه السّلام : پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله با خواندن نماز خود را به رنج مى افکند، با آنکه مژده بهشت شنیده بود. چون خداوند سبحان گفت: (و خانواده ات را به نماز فرمان ده و خود بر آن شکیبا باش). پس خانواده اش را به آن فرمان مى داد و خود بر انجام آن شکیبایى مى ورزید.

2 ـ عایشه: پیامبر [ پاسى ] از شب را نماز مى خواند و در پایان، به من مى گفت: برخیز و نماز وتر بخوان.

3 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : براى داود پیامبر خدا ساعتى از شب بود که در آن، خانواده اش را بیدار مى کرد و مى گفت: اى خاندان داود! برخیزید و نماز بخوانید. همانا این ساعتى است که خداوند دعا را در آن اجابت مى کند، مگر از ساحر و باجگیر.

4 ـ امام علىّ علیه السّلام : به پسرانتان، نماز را بیاموزید و هنگامى که به هشت سالگى رسیدند بر آن، مؤاخذه اشان کنید.

 

 


¤ نویسنده: علی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 7:33 عصر چهارشنبه 87/8/15

مردم شهید پرور بنک میزبان 3 لاله گمنام در رو

مردم شهید پرور بنک میزبان 3 لاله گمنام در روز ش

مردم شهید پرور بنک میزبان 3 لاله گمنام در روز شهادت امام صادق (ع)




به منظور استقبال از شهدای گمنام جلسه ای با حضور مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان و به ریاست فرماندار برگزار شد در این جلسه سرهنگ پاسدار احمد موحد با گرامیداشت یاد و خاطره شهداء و امام عظیم الشأن گفت : شهیدان مبلغان دین خدا هستند و مراسم تشییع شهدای گمنام فرصتی برای توشه برداشتن است .

 مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزشهای  دفاع مقدس استان با بیان اینکه تاکنون 44 شهید گمنام در 10 نقطه استان دفن و قبور آنها به تعبیر امام(ره) دارالشفای عاشقان و دلسوختگان شده است گفت : استقلال و آزادی و عزت ایران اسلامی مرهون رشادتها و از جان گذشتگی شهیدان است و همه ما مدیون خون پاک شهداء هستیم و باید از انقلاب اسلامی که میراث بزرگ امام و شهداء است حراست کنیم .

 

آقای تبرکی فرماندار کنگان نیز با گرامیداشت یاد شهدا گفت : امروز ما به برکت خون شهیدان در امنیت و آرامش بسر برده و در دنیا با صلابت و با عزت زندگی می کنیم   وی گفت این مسئولیت ها که بدست ما رسیده ، مرهون شهیدان است و همه مسئولین باید با ((خدمت صادقانه و خالصانه مردم )) حق شهیدان را اداکنند.

 

عباس تبرکی گفت : اکنون که این افتخار نصیب ما شده که میزبان شهدای گمنام باشیم با تمام امکانات از این فرصت  طلایی استفاده کنیم .

 

در آغاز این آیین سرهنگ پاسدارحقشناس فرمانده بسیج سپاه با بیان مقام شهدا از کلام خالق یکتا مطالبی پیرامون استقبال پر شور از شهداء گمنام ارائه داد .

 

آقای هوشیار رئیس شورای اسلامی شهر بنک نیز طی سخنانی با اشاره به روحیات معنوی مردم بنک گفت : مردم این شهر شهداء زیادی را تقدیم انقلاب اسلامی کردند و در همه صحنه ها همدوش و همگام نظام هستند و اکنون نیز مایه افتخار مردم شهید پرور و شریف بنک است که میزبان لاله های گلگون کفن و گمنام باشند.

 

وی گفت : شورای اسلامی و شهرداری بنک با تمام توان و امکانات آماده همکاری با تمام کمیته ها هستند و در روز شهادت امام صادق(ع) مردم بنک حماسه عظیمی خلق خواهند کرد.

 

در پایان جلسه کمیته های عمران ، انتظامی و امنیت ،مالی و پشتیبانی و اطلاع رسانی جهت استقبال از شهداء گمنام تشکیل شد.

 

طبق برنامه پیکر مطهر 3 شهید گمنام پس از تشییع در شهرهای بند طاهری و کنگان در کنار مرقد شریف امامزاده شاه حسین (ع) شهر بنک در روز شنبه همزمان با شهادت امام صادق(ع) با حضور مردم به خاک سپرده خواهند شد .

 

لازم به یادآوری است به گفته سرهنگ موحد تاکنون خیرین استان قریب به 000/000/500/2 ریال جهت ساخت بارگاه شهدای کمنام در استان هزینه کردند.

 


 

¤ نویسنده: علی

نوشته های دیگران ( )